نکات فنی و اجرایی سازه های فلزی
- پي كنی و گودبرداري (خاكبرداري)
- قالببندی يا كفراژبندي
- وسايل ساخت و حمل بتن
- بتنریزی
- ويبره كردن
- عملآوری بتن
- نصب صفحهستون بر روي پي
- اتصال ستون به صفحه زیرستون
- ساختن ستونها
- تيرهاي اصلي و فرعي (تيرچه )
- طويل كردن تيرهاي اصلي (شاهتیر ) و تيرهاي فرعي ( تير پوشش)
- اتصال شاهتیر به ستون
- سقفها
- راهپلهها
- سیستمهای مقاوم در برابر بارجانبي (بادبند و ديوار برشي)
- كرسي چيني و بلوكاژ
- اجراي تير كنسول (طره )
- درز انبساط
- موارد كاربرد درز انبساط
- درز انقطاع
- حفاظت از سازه هاي اسكلت فلزي در مقابل خوردگي
- انواع ستون
- طويل كردن ستونها
پي كنی و گودبرداري (خاكبرداري)[1]
نخستين مرحله اجرايي يك سازه ساخت پي يا شالوده آن میباشد.
قبل از ساخت شالوده بايد نقشه پلان پیکنی در زمين محل اجراي سازه با دوربين و يا متر و ريسمان پياده شود و زمين محل اجرا از هرگونه گياه و ريشه گياهان عاري گردد و پستي و بلندي مرتفع شود. بعد از مسطح كردن زمين محل اجراي سازه اقدام به پیکنی تا عمق مشخص میکنیم كه اين عمق بايد بهگونهای باشد كه كف شالوده پایینتر از عمق يخبندان[2] در نظر گرفته شود.
-1-1 دلايل پیکنی:
-1 رسيدن به زميني با مقاومت مطلوب
-2 مهار كردن بخشي از سازه در زیرزمین هرچند زمين داراي مقاومت زيادي باشد)مانند زمینهای سنگي(
-3 رسيدن به ترازي پایینتر از عمق يخبندان
گاهي مواقع به دليل وجود قسمتي از سازه زیرزمین مجبور به خاکبرداری ( گودبرداري) در عمق زيادتر میشویم كه در اين صورت احتمال ريزش جداره يا خالي شدن زير پي ساختمان مجاور وجود دارد كه بايد با وسايل مناسب شمع بندي و حفاظت جداره صورت گيرد.
- اجراي بتن مگر يا بتن نظافت:
بتن مگر قبل از بتنریزی اصلي به ضخامت 15-10 سانتیمتر و با عيار 150 كيلوگرم بر مترمکعب اجرا میشود
دلايل اجراي بتن مگر:
-1 براي جلوگيري از آلوده شدن و جذب آب بتن اصلي شالوده
-2 براي ايجاد سطحي صاف و مسطح براي بتنریزی شالوده ) رگلاژ كف پي(
قالببندی[3] يا كفراژبندي:
هدف از قالببندی شكل دادن به بتن خميري به شكل و حجم دلخواه میباشد.
انواع قالببندی:
-1 آجري كه به دو صورت موقت و دائمي میباشد. در حالت دائمي قالب در زير خاك مدفون میماند و براي جذب نشدن آب و همچنين خارج نشدن شيره بتن سطح داخلي قالب با ملات ماسه سيمان اندود میگردد.
در نوع موقت قالب آجري بعد از خودگيري بتن آجرها را میتوان از قالب جدا كرد. ملات آجرکاری خاك رس میباشد كه امكان جدا شدن آجرها از قالب را فراهم میکند. همچنين براي نچسبيدن قالب به بتن و خارج نشدن شيره بتن و جذب نشدن آب بتن توسط آجر سطح داخلي قالب با پلاستيك پوشانده میشود. ضخامت قالب آجري 11 سانتيمتر يا 22 سانتيمتر میباشد.
-2 قالب چوبي كه يكي از متداولترین و قدیمترین قالبها میباشد.
ضخامت تختههای قالب بي 2.5 تا 3 سانتیمتر میباشد.
-3 قالب فلزي كه در دو نوع آهني و آلومينيومي میباشد. استفاده از اين قالب نياز به هزينه اوليه زيادي دارد ولي طول عمر آن و همچنين تعداد دفعات مورداستفاده از آن زياد میباشد لذا در كارهاي بزرگ بهصرفه خواهد بود.
نوع آهني اين قالب در مقابل رطوبت زنگ میزند و همچنين گرما و سرما را به داخل قالب هدايت میکند. براي جبران نقايص فوق میتوان اقدام به عایقکاری و همچنين انبار كردن در محيط خشك، كرد.
نوع آلومينيومي آن علاوه بر سبكي، ضدزنگ نيز میباشد
. لازم به ذكر است همه قالبها بهجز قالب چوبي نياز به اندود روغن در سطح داخلي دارند. اندود روغن باعث تسهيل در جداسازي قالب و همچنين مانع جذب آب توسط قالب میشود.
وسايل ساخت و حمل بتن:
بتن بسته به حجم كار توسط دست يا توسط بتونير كه داراي ظرفیتهای مختلف میباشد و يا توسط بتن ساز مركزي ( دستگاه بتن ثابت) كه براي ساخت و مصرف زياد بتن استفاده میشود توليد میشود. براي حمل بتن ساختهشده توسط بتونير میتوان از فرغون يا دامپر كه مسافت كمي تا محل بتنریزی وجود دارد استفاده كرد.
براي حمل بتن ساختهشده توسط دستگاه بتن ساز مركزي میتوان از ماشين بتن كش گردان يا تراك ميكسر كه براي
مسافتهای طولاني تا حدود 40 كيلومتر است استفاده كرد. تا ظرف 2 ساعت از توليد همچنين میتوان از تاوِرکرن[4] 4 براي حمل بتن ساختهشده توسط دستگاه بتن ساز مركزي كوچك استفاده كرد در اين روش بتن در داخل جام بتن قرارگرفته و توسط تاوِرکرن به ارتفاعات ساختمان انتقال داده میشود.
٩پمپ هدايت بتن نيز اين امكان را دارد كه بتن رسيده از تراك ميکسر كه در داخل مخزن پمپ هدايت بتن ريخته میشود، را يا بهصورت قائم در ارتفاعات ساختمان و يا بهصورت افقي به نقاط موردنظر تخليه كند.
بتنریزی[5]
بعد از ساخت و انتقال بتن نوبت بتنریزی در محل موردنظر میباشد. قبل از شروع بتنریزی بايد آرماتورها بهدقت طبق نقشههای اجرايي كنترل شود و دقت شود فواصل میلگردها بهطور يكنواخت و طبقه نقشه باشد و تمام میلگردها با مفتول بستهشده باشد. همچنين طول همپوشانی و اندازه پوشش بتني روي ميلگردها نيز رعايت گردد. بايد توجه داشت كه حداكثر 25 دقيقه ( زمان شروع گيري بتن) پس از توقف هم زدن بتن، بايد بتن مصرف شود. قبل از شروع بتنریزی كف و جداره قالب بايد از مواد زائد و مضر و خاك تميز شود. همچنين سطح ميلگردها بايد از روغن و گردوغبار و زنگزدگی عاري باشد.
در بتنریزیهای با ارتفاع زياد بايد بتن را در لایههای 30 سانتیمتری ريخته و هر لايه را با وسايل مناسب (ويبراتورها) متراكم كرد. تا آنجا كه ممكن است بهتر است كه بتنریزی بدون وقفه و در يك روز انجام شود. تا موقع سخت شدن، بتن بهصورت يكپارچه باشد. ولي ازآنجاکه گاهي مجبور به قطع بتنریزی به دلايلي مانند تمام شدن شيفت كاري يا تمام شدن بتن آماده هستيم، بايد محل قطع بتنریزی زير نظر مهندس كارگاه تعيين شود و درجایی قطع شود كه نيروهاي وارده صفر و يا حداقل باشد. در محل قطع بتنریزی بايد چند عدد ميلگرد كمكي كار گذاشته شود (در سطح واريز) بهطوریکه نصف اين ميلگردها در داخل بتن قديم و نصف ديگر در داخل بتن جديد باشند. همچنين بايد در هنگام بتنریزی جديد محل قطع بتنریزی (سطح بتن قديم) از كليه مواد زائد توسط آب عاري شود و سطح موردنظر با دوغاب سيمان اندود، و سپس بتنریزی جديد آغاز شود.
درصورتیکه تراكم ميلگردها در محل بتنریزی زياد باشد نبايد بتن را از لابهلای آرماتورها بريزيم بلكه بايد توسط ناودان يا قيف بتن را به ته قالب هدايت كنيم تا از جدا شدن دانهها جلوگيري گردد. همچنين بايد محل ريزش بتن به داخل قالب نزديك قالب باشد تا از جدا شدن دانههای بتن جلوگيري به عمل آيد. بعد از ريختن بتن هر قسمت بايد آن قسمت را با دستگاه ويبراتور ويبره نمود تا فضاي بين دانههای درشت توسط دانههای ريزه پرشده و بتني متراكم بدون كرمو شدن حاصل شود.
ويبره كردن[6]
ويبره كردن هم میتواند با وسايل مكانيكي كه به شکلهای بنزيني – گازوئيلي – برق و بادي موجود میباشد انجام شود و هم بهصورت دستي. در حالت دستي ويبره با وسايلي مانند ميله فولادي – تقماق و يا وسايل مشابه كه در كارهاي كوچك و مخلوطهای خميري و روان انجام میشود انجام میگیرد. در هنگام ويبره كردن بايد ميله ويبرا تور بهطور منظم و در فواصل مشخص به داخل بتن فروبرده شود بهطوریکه دو قسمت ويبره شده باهم همپوشاني داشته باشند. ميله ويبراتور بايد تا حد امكان بهصورت قائم به داخل بتن فرورود و بهآرامی از بتن خارج شود تا حبابهای هوا داخل بتن باقي نماند. بتنهای خود تراكم را میتوان به دلیل داشتن قابليت خود تراكمي متراكم نكرد. (CSS)
عملآوری بتن[7]
عمل آوردن بتن كه از شروع عمليات بتنریزی آغاز میشود شامل مراقبت و محافظت و گاهي پروراندن بتن میباشد. مراقبت بتن شامل تدابيري میشود كه بهموجب آن آب بتن سريع تبخير نشود. به همين منظور میتوان از آبپاشی و يا استفاده از پوششهای خيس اشباع، نايلون و يا كاغذهاي ضد آب، درروی بتن استفاده كرد.
محافظت به محموله تدابيري گفته میشود كه موجب آن بتن از اثرات نامطلوب عوامل خارجي مانند شسته شدن بهوسیله آب باران و يا آب جاري – اثر بادهاي گرم و خشك – سرد شدن سريع و يا یخبندان – لرزش و ضربه خوردن محافظت میشود.
براي محافظت بتن از یخبندان كه موجب قطع گيرش بتن میشود و همچنين سرما كه باعث كند شدن كيرش بتن میشود میتوان از پوششهایي روي سطح بتن استفاده كرد لازم به ذكر است که. تكان خوردن بتن موجب بروز ترکهایی در بتن و همچنين از بين رفتن پيوستگي بين بتن و فولاد میشود.
منظور از پروراندن مجموعه تدابيري است كه موجب آن گرفتن و سخت شدن بتن با سرعت و به كمك حرارت انجام میشود. به همين منظور میتوان از بخار يا قالبهای گرم استفاده كرد.
حداقل زمان عمل آوردن بتن طبق جدول 9-7-1 مبحث 9 میباشد که حداقل تا 10 روز میباشد.
نصب صفحهستون[8] بر روي پي:
در ساختمانهای فولادي بايد از صفحهستون براي اتصال ستون به شالوده استفاده كرد.
با توجه به اينكه تنش در ستون فولادي زياد میباشد و در صورت عدم استفاده از صفحهستون، ستون فولادي بتن را پانچ خواهد نمود لذا با قرار دادن صفحهای در زیرستون، تنش ستون فولادي را تقليل داده و در حد قابلتحمل براي بتن میکنیم صفحهستون نيز به دليل وجود نيروهاي جانبي بايد بهوسیله بولتهایی به بتن متصل شود.
انواع صفحهستون (ازنظر اتصال به بولت):
به دو صورت بولتها به صفحهستون اتصال مییابد:
-1 بهوسیله جوش كه در اين حالت بعد از قرار دادن صفحه در جاي خود و تثبیت آن بتنریزی انجام میشود و اين روش معايبي به شرح زير دارد.
- به علت افت بتن مقداري فاصله بين بتن و صفحه ایجاد میشود و درنتیجه اين فاصله تقطير بخار آب صورت گرفته و باعث زنگزدگی صفحهستون میشود.
- بر اساس تجربه مشخصشده كه محل اتصال ميلگرد به صفحهستون نرد و شكننده میشود.
- اگر زغال جوش روي جوش باقي بماند آب را به خود جذب و نقطه شروع زنگزدگی میشود.
- امكان تنظيم و همچنين جوش ستون به صفحهستون بهطور جداشده از پي در محل ديگر وجود ندارد (چون امكان جدا كردن صفحه – ستون از شالوده وجود ندارد )
-2 به روش پيچ و مهره كردن كه پس از استقرار و تثبيت صفحه در جاي خود بهطور دقيق اقدام به بتنریزی میشود. بعد از سفت شدن بتن اقدام به باز كردن صفحه كرده و زير صفحه را با ملات ماسه سیمان با نسبت 2 حجم ماسه شسته و يك حجم سيمان و يا از ماسه سيمان نرم (گروت ) پر میکنیم تا فاصله ایجادشده در اثر افت بتن جبران شود؛ و سپس صفحه را در محل خود قرار میدهیم و پیچهای مربوطه را سفت میکنیم لازم به ذكر است در محل تلاقي اقطار صفحه بايد سوراخي تعبيه شود تا ملات بتواند ازآنجا خارجشده و درنتیجه آن تمام هواي زير صفحه تخليه شود.
بايد توجه داشت كه هرگز نبايد اقدام به باز كردن مهرههای پیچها قبل از سخت شدن كامل بتن كرد. چون ممكن است به دليل آلوده شدن پيچ سر بولتها به بتن و مواد ديگر نيروي زياد براي باز كردن مهرههای بولتها در حالت تازه بودن بتن وارد شود و منجر به حركت صفحه از محل خود و يا متلاشي شدن آن شود.
قبل از بتنریزی شالوده بايد حديدهاي پيچهاي مهاري را از آسیبدیدگی و همچنين آغشته شدن به بتن محافظت كنيم تا در زمان باز و بسته كردن مهره پيچ دچار مشكل نشويم.
صفحهستون با بولت پيچي/اتصال گيردار (درجهت x) و مفصلي (در جهت y )پاي ستون
اتصال ستون به صفحه زیرستون:
قبل از نصب ستون بايد صفحه زیرستون کاملاً تراز باشد. همچنين قبل از نصب ستون به صفحه زیرستون بايد سطح تماس ستون به صفحه زیرستون کاملاً بهصورت گونيا باشد.
براي نصب ستون به صفحه زیرستون ابتدا دونبشی (در حالت مفصلي) يا دو صفحه (در حالت گيردار) بهصورت عمود بر همروی صفحه زیرستون قرارداده و جوش میدهیم.
بايد توجه داشت كه نبشها يا صفحهها در محلي از صفحه قرار گيرد كه ستون بعد از استقرار و مماس شدن با سطوح نبشها در دو جهت در محل خود كه در نقشه آكس بندي ستون مشخصشده قرار بگيرد.
بعد از اتصال دونبش يا دو صفحه عمود بر هم و استقرار ستون، ستون در دو جهت از نظر شاقول بودن با شاقول كنترل میشود بعد از عمود و شاقولي كردن ستون اقدام به اتصال وسايل اتصال در دو جهت ديگر میکنیم. بلند كردن و نگهداشتن ستون به عهده جرثقيل میباشد.
ساختن ستونها[9]
تيرهاي اصلي[10] و فرعي (تيرچه[11] )
شاهتیرها يا پلها بنا به تعريف اعضاي باربر اصلي در سقف میباشند كه بارهاي وارد از تيرهاي فرعي را به ستونها منتقل میکنند.
شاهتیرها به دو صورت ساده و يا يكسره میباشند شاهتیر ساده شاهتیری است كه دو تکیهگاه انتهايي آن ساده باشد و هیچگونه لنگر در انتهاي آن نباشد.
شاهتیر يكسره شاهتیری است كه بهطور ممتد از روي تکیهگاههای چنددهانه عبور كند. يا اينكه بهصورت گيردار به تکیهگاههای انتهايي خود متصل باشد.
1 انواع شاهتیرها (ازنظر نوع ساخت):
تیرآهنهای معمولي I شکل بهصورت تك يا دوبل با يا بدون ورقهای تقويتي روي بالها و ياروي بال و جان درصورتیکه تيرها براي لنگر خمشي موجود كفاف ندهند اقدام به اتصال ورقهای تقويتي در بالا تیرآهن میکنیم كه در تيرهاي ساده وسط پل و در تيرهاي ممتد (يكسره) در ناحيه تکیهگاه جوش میشوند.
درصورتیکه نياز به يك ورق تقويتي باشد بهتر است آن را در بال بالا جوش دهيم زيرا درصورتیکه ورق تقويتي در بال پايين جوش شود در موقع سفيدكاري مزاحمت ايجاد كرده و باعث میشود به خاطر ورق تقويتي جوش شده ضخامت اندود را در كل سقف افزايش دهيم كه باعث افزايش با مرده نيز خواهد شد.
طول جوش براي اتصال ورق تقويتي بايد طبق نقشههای اجرايي باشد. كه در صورت نبود اين طول در نقشهها میتوان اين طول را در هر طرف نصف طول تسمه قرارداد.
نكات مربوط به ورقهای تقويتي در تیرهای معمولي:
در مورد ورق تقويتي در تيرهاي معمولي (I شکل) بايد نكات زير را رعايت كرد:
- حداكثر ضخامت ورق تقويتي 0.8t باشد ( t ضخامت بال تير)
- ورقها به طول كامل به بال متصل شده باشند.
- ضخامت جوش t 0/75 باشد (1t ضخامت ورق تقویتی)
- ورق تقويتي هم در دو طرف طولي و هم در دو طرف عرضي جوش شوند.
تيرهاي لانهزنبوری:
به دليل شباهت حفرههای تير لانهزنبوری به لانه زنبور بعد از برشکاری و جوشكاري تيرهاي معمولي آن را تير لانهزنبوری مینامند.
مزاياي تير لانهزنبوری[12]
دليل استفاده از اين تير افزايش ممان اينرسي و ظرفيت خمش مقطع میباشد كه باعث صرفهجویی در مصرف فولاد و همچنين كم شدن وزن تير و كاهش بار مرده میشود.
از ديگر مزاياي اين تير عبور لولههای تأسیساتی و برق از داخل حفرههای تير لانهزنبوری میباشد كه اگر خواسته باشيم لولههای فوق را از زير تير معمولي با ظرفيت خمش معادل ظرفيت خمش تير لانهزنبوری عبور دهيم ارتفاع آن بيشتر از ارتفاع تير لانهزنبوری خواهد بود.
تير لانهزنبوری با ارتفاع زياد اما ظرفيت خمشي يكسان با تير معمولي
معايب تیرهای لانهزنبوری:
-1 پايين آمدن ظرفيت برشي تير در محل تکیهگاه پل به ستون كه براي جبران اين نقيصه اقدام به پر كردن و جوشکاری دو يا سه حفرهی نزديك تکیهگاه تير میکنند؛ و يا با قرار دادن ورق مستطيلي روي دو يا سه حفره نزديك تکیهگاه و جوشكاري آن اين ضعف را جبران میکنند.
به دليل اینکه اغلب، برش حداكثر در تکیهگاه است و تير لانهزنبوری در ناحيه نزديك به تکیهگاهها ازنظر برش جوابگو نیست لذا اقدام به تقويت جان تير در آن نواحي میکنیم.
تقويت تير لانهزنبوری در محل تکیهگاهها براي جبران ضعف برش
-2 نياز به نيروي كارگر ماهر جهت ساخت تير لانهزنبوری با رعايت استاندارد بهطور كامل. در صورت رعايت نكردن استاندارد، خراب شدن تير زير بار حتمي میباشد.
نحوه ساخت تير لانهزنبوری:
نحوه ساخت تير لانهزنبوری بدینصورت است كه ابتدا روي جان تير معمولي (I شکل) را توسط یک نصف ششضلعی با ابعاد و هندسه استاندارد كه توسط ورق آهن سفيد يك میلیمتری ساختهشده كه به آن شابلون میگویند خط میکنند؛ و سپس تیرآهن را روي يك شاسي افقي قرار داده و با زدن تك خال در نقاط مختلف، به شاسي افقي جوش داده تا تاب بر ندارد. سپس با استفاده از دستگاه برش اقدام به برش تير در امتداد خطوط مشخصشده میکنیم. بعد از اتمام برش دونیمه تیرآهن را با جابهجایی و قرار دادن دندانهها رویهم تبديل به تير لانهزنبوری میکنیم.
بعد از قرار دادن دو نيمه روي هم اقدام به جوشكاري روي خط بريده شده در هر دو طرف میکنیم. يك بار عبور از هر طرف بدون نياز به پخ جوش نفوذي صددرصد را به وجود میآورد.
در ايران معمولاً براي برش تير معمولي جهت ساخت تير لانهزنبوری از روش گرم (برنول ) استفاده میشود.
در اين روش با روشن كردن دو گاز استيلن و اكسيژن كه در دو كپسول به ارتفاع تقريبي 180 سانتیمتر موجود است شعله بنفش رنگ قوي حاصل میشود كه با آن دو شعله برش درروی خط مشخص حاصل میشود.
انواع تير لانهزنبوری (ازنظر هندسه):
ازنظر هندسي و ابعاد خط برش (هندسه حفرهها ) دو نوع تير لانهزنبوری حاصل میشود.
. -1 تير لانهزنبوری حاصل از روش پاييز[13]
تیر لانهزنبوری تهیهشده با روش پانیر
در اين روش ارتفاع تير لانهزنبوری 1.5 برابر تیر I شکل معمولی میباشد.
شيوه برش پاييز از متداولترین اشكال براي برش تيره لانهزنبوری میباشد.
: -2 تير لانهزنبوری حاصل از روش ليتسكا[14]
تير لانهزنبوری تهيه شده با روش ليتسكا
در هر دو روش میتوان قطعات ورق مربع يا مستطيل شكل را درروی دندانهها جوش داد كه باعث افزايش ظرفيت خمش تير خواهد شد. در اینگونه تيرها بايد نهايت دقت را در جوشکاری به عمل آورد.
افزایش ظرفیت تیر لانهزنبوری با ورق روی دندانها
لازم به ذكر ايست درصورتیکه خط برش در تيرها بهصورت مايل اجرا شود تير حاصل تير لانهزنبوری با ارتفاع متغير خواهد بود.
پلهای مركب:
زماني كه پروفیلهای موجود در بازار كافي براي ظرفيت خمش موردنیاز نباشد و يا استفاده آنها اقتصادي نباشد و همچنين استفاده تيرهاي لانهزنبوری حتي با تقويت جوابگوي بارهاي وارده و طول دهانه موجود نباشند اقدام به استفاده از پلهای مركب میکنیم.
انواع پلهای مركب (ازلحاظ نحوه ساخت):
تير مركب در چندين حالت ساخته میشود.
-1 پروفیلی كه از بريدن تیرآهنهای معمولي ايراني از وسط جان و اتصال ورق مناسب به دو قسمت بریدهشده ساخته میشود
اين روش براي پروفیلهای نمره 20 به بالا اقتصادي خواهد بود.
-2 تير مركبي كه از اتصال سه ورق به هم تشكيل میشود.
طويل كردن تيرهاي اصلي (شاهتیر ) و تيرهاي فرعي ( تير پوشش):
بهطورکلی به دلايل زير مجبور به طويل كردن (وصل كردن دو پروفيل به هم) هستيم.
- عدم كافي بودن طول تیرآهن استاندارد (12 متر ) براي اجرا
- تغيير اندازه پروفيل (ارتفاع پروفيل )
- كاهش ضايعات تیرآهن
براي طويل كردن تيرها به اين صورت عمل میکنیم كه ابتدا بعد از در يك امتداد قرار دادن دو تير براي ايجاد جوش كامل در هر يك از تيرها درز يا پخ مناسب ايجاد كرده و اقدام به جوشكاري میکنیم. سپس سطح جوش را سنگ زده و اطراف درز را با صفحه (ورق) میپوشانیم و اطراف آن را جوش كامل میدهیم لازم به تذكر است كه بهترين محل براي اتصال دو پروفيل نقطه عطف لنگر خمش و تلاش برشي میباشد و بايد از ايجاد اتصال در محل لنگر و برش حداكثر پرهيز كرد.
اتصال شاهتیر به ستون:
اتصال پل به ستون به صورتهای زير اجرا میشود.
اتصال پل به ستون بهصورت ساده (مفصلي)
در اتصال مفصلی یا ساده درجه صلیب (R) كمتر از 20 درصد میباشد. براي ايجاد اين اتصال میتوان از نبشي نشيمن تقويت (R) در اتصال مفصلي يا ساده درجه صلبيت نشده ( انعطافپذیر ) كه براي واکنشهای تکیهگاهي کوچکتر از 15 تن است استفاده كرد. درصورتیکه واكنش تکیهگاهي از حد قابلقبول براي نشيمن تقویتشده (ساده) تجاوز كند. ( مثلاً در حدود 20 تن) ضخامت نبشي بیاندازه بزرگشده لذا در اين صورت بايد از نشيمن تقویتشده بهصورت T شكل استفاده كرد.
صفحه تقویتکننده يا لچلي میتواند به شكل مستطيل يا مثلث باشد. همچنين ضخامت صفحه نشیمنگاه در حدود ضخامت بال تير اختيار میشود.
در صورت استفاده از نشيمن تقویتشده يا نشده بايد یکنبشی كمكي ديگري در بالاي تير نصب كرد كه در محاسبه در مقابل عکسالعمل تکیهگاهي بهحساب نمیآید و فقط وظيفه آن ايجاد تکیهگاه جانبي و جلوگيري از غلتيدن و ثابت نگهداشتن تير در محل خود میباشد.
بعد از اهمال نبشي نشيني يا نشيمن تقویتشده به ستون درروی زمين و استقرار ستون در محل خود اقدام به نصب پل در محل خود میکنیم.
اتصال ساده تير به ستون و اتصال تير به ستون تقویتشده
نوع ديگري از اتصال به نام اتصال خورجيني وجود دارد كه توسط دونبشي تحتاني و فوقاني تير را به ستون متصل میکند. با توجه به عدم وجود اطلاعات آزمايشگاهي از درجه صلبيت چنين اتصالاتي اين سيستم در رده اتصالات ساده میباشد. درواقع فرض میشود كه تير قادر به انتقال لنگر به ستون نمیباشد و نيروي جانبي توسط ديوار برش يا بادبند تحمل میگردد.
البته به علت يكسره بودن اين تير میتوان آن را در مقابل بار قائم بهصورت تير ممتد با احتساب لنگر منفي در تکیهگاهها طراحي كرد.
براي يكپارچه عمل كردن دو پل عبوري بايد اين دو پل را به همديگر توسط تسمههایی وصل كرد تا عملكرد يكپارچه داشته باشند.
اتصال پل به ستون بهصورت خورجيني
اتصال پل به ستون بهصورت گيردار:
در اين نوع اتصال تأمین درجه گيرداري بيش از 90 درصد الزامي است كه درواقع بايد درجه صلبيت (R) بيش از 90 باشد. براي ايجاد چنين اتصالي میتوان از تركيب ورق كشش فوقاني با شكل مستطيلي يا ورق اصطلاحاً کلهگاوی - ورق فشاري تحتاني - نبشي يا ورق جان بهمنظور جذب نيروي برشي - نبشي نشيمن ساده يا تقویتشده استفاده كرد.
رفتار ورق كششي فوقاني موردمطالعه و تحقيقات زيادي قرارگرفته و عملكرد مناسب آن به تصديق رسيده است.
لازم به ذكر است جوش متصلکننده ورق فوقاني و تحتاني بايد بهصورت نفوذي باشد.
ازآنجاییکه در يك اتصال صلب نيروهاي موجود در بالهای تير بهصورت نيروهاي فشاري و كششي وارد بال ستون میشوند ممكن است احتياج به سختکنندههای فشاري و كششي باشد اين سختکنندهها در ناحیهای كه نيروي بال فشاري میباشد از لهيدگي جان ستون و در ناحیهای كه نيروي كششي است از تغيير فرم بال ستون جلوگيري میکنند.
پلهای يكسره (گيردار ) معمولاً از پلهای با دهانه ساده به دلايل زير اقتصادیتر هستند.
-1 لنگر مثبت حداكثر پل يكسره از لنگر مثبت حداكثر پل ساده آن کوچکتر است.
-2 حداكثر خيز تير يكسره به دلیل گيردار بودن تکیهگاهها از حداكثر خيز تير ساده كمتر است كه موجب صرفهجویی در مصرف پروفيل میشود.
اتصال پل به ستون بهصورت گيردار
سقفها[15]
در سازههای اسكلت فلزي میتوان براي پوشش طبقات از سقفهای طاق ضربي يا تيرچه – بلوك استفاده كرد.
سقفهای طاق ضربي[16]
اجراي سقفهای طاق ضربي بدینصورت است كه بعد از اجراي تيرهاي اصلي (شاهتیرها ) فضاي بين شاهتیرها با تيرهاي 1 فرعی (تیرچه) به فواصل 0.65 تا 1.1 متر و طول دهانه حداكثر 5 متر پوشش داده میشود.
بعد از پوشش فضاي سقف توسط تيرچه فضاي بين تیرچهها توسط آجر با ملات گچوخاک و با خيزي حدود 2 سانتیمتر پوشش داده میشود.
در ساخت ملات گچوخاک حدوداً 50 درصد گچ را با 50 درصد خاك رس مخلوط میکنند
علت استفاده از خاك رس در ملات گچوخاک اين است كه ملات گچوخاک درگيرتر از ملات گچ خالص است از طرفي وجود خاك باعث میشود تا خاصيت شکلپذیری ملات بيشتر شود همچنين باعث میشود ازلحاظ اقتصادي بهصرفه باشد.
نكاتي در مورد سقف طاق ضربي:
در اجراي سقف طاق ضربي بايد به نكات زير توجه داشت.
- هنگام اجراي سقف از آجر کاملاً زنجاب شده كه مدتي در آب مانده استفاده نشود و فقط آجر ا بهصورت سريع در داخل آببرد شود تا گردوغبار روي آن شسته شود.
- بهتر است در فصل بارندگي از اجراي اين سقف خودداري شود زيرا اگر روي سقف روسازي نشود به علت عدم وجود منافذ لازم در سقف آب باران در سقف باقي میماند و باعث فساد گچ میشود.
- اگر خيز سقف از حدود 2 سانتیمتر بيشتر باشد باعث میشود در زير سقف به علت ايجاد سطحي تخت بیشازحد ملات براي اندودکاری مصرف شود كه باعث افزایش بار مرده نيز خواهد شد و اگر خيز سقف كمتر از حدود 2 سانتیمتر شود بهواسطه تخت شدن سقف ممكن است به علت نيروهاي وارد سقف فرو ریزد.
- براي اطمينان از مقاومت طاق ضربي و از بين بردن منافذ و ايجاد جسمي توپر و يكپارچه بعد از اتمام طاق زني روي سقف را با دوغاب گچ میپوشانیم.
- براي اتصال تيرهاي فرعي (تيرچه) به تيرهاي اصلي از نبش جان استفاده میشود براي ايجاد سطح صاف در زير سقف تيرهاي فرعي را ازیکطرف زبانه میکنند.
- هر چه بتوانيم محل اتصال را تا حدودي گيردار كنيم لرزش و خيز در تير كمتر خواهد شد.
سقف طاق ضربي
سقف تيرچه – بلوك[17]
در صورت استفاده از دال بتني در دهانههای بزرگ (بزرگتر از 5 متر ) به دليل رعايت حداقل ارتفاع دال جهت كنترل خيز ارتفاع دال زياد شده درنتیجه بتن موجود در ناحيه كشش عملاً در باربری خمش اثري نخواهد داشت و فقط موجب افزايش بار مرده سقف خواهد شد ازاینرو سقف تیرچهبلوک كه بهعنوان دال یکطرفه عمل میکند میتواند جايگزين خوبي براي دالهای توپر در دهانههای بزرگ باشد از اين سقف میتوان در ساختمانهای آجري (مصالح نباتي)فلزي و بتني استفاده كرد.
محاسن سقفهای تیرچهبلوک:
- سبكي وزن سقف
- مقاوم در برابر آتشسوزی
- مقاومت مطلوب در مقابل نيروهاي جانبي ( باد و زلزله )
- عايق صوت، رطوبت و حرارت
- صاف و هموار بودن سطح زير سقف بعد از اتمام اجراي سقف
معايب سقفهای تیرچهبلوک:
- مدتزمان اجراي آن نسبت به سقفهای مشابه زياد است
- نياز به نيروي متخصص براي اجراي سقف
سقف تیرچهبلوک
اجزاء متشكله سقف تيرچه – بلوك:
تيرچه:
متداولترین نوع تيرچه در ايران تیرچههاي بتوني میباشد
اجزاء تيرچه:
اجزاء متشكله اين تيرچه عبارتنداز:
-1 ميلگردهاي تحتاني (ميلگردهاي كششي ): اين ميلگردها با قطر 6 تا 16 براي تحمل كشش در مقطع كار گذاشته میشوند. براي صرفهجویی در مصرف ميلگرد میتوان يكي از ميلگردها را فقط در قسمت مياني تيرچه (محل ممان مثبت) گذاشت براي ثابت ماندن و حركت نكردن ميلگردها در موقع بتنریزی میتوان توسط قطعاتي از ميلگرد، ميلگردهاي تحتاني را به هم بست...
-2 ميلگردهاي فوقاني (فشاري ): اين ميلگردها داخل بتن سقف قرار میگیرد و از ميلگرد شماره 6 يا شماره 8 براي اين ميلگرد استفاده میشود.
-3 ميلگرد خرپا: اين ميلگرد براي متصل كردن ميلگرد فوقاني و تحتاني مورداستفاده قرار میگیرد و از ميلگرد شماره 6 يا 8 براي اين مورداستفاده میشود.
تيرچه
نحوه ساخت تيرچه:
نحوه ساخت تيرچه بدینصورت است كه بعد از اتصال ميلگردهاي فوقاني و تحتاني توسط ميلگرد خرپايي مجموعه حاصل را داخل قالب فلزي و يا قالب سفالي قرارداد و توسط بتن با عيار 400 تا 500 كيلوگرم مترمکعب حاوي مصالح سنگي ریزدانه پر میکنند. سپس توسط ميز لرزان مجموعه حاصل ويبره میشود. البته موقع بتنریزی تيرچه بهتراست خرپا را قدري در محل خود جابجا كنيم تا تمام اطراف ميلگردهاي تحتاني را بتن فرابگیرد.
در صورت استفاده از قالب سفالي كه بهطور دائمي با تيرچه خواهد بود بهتر است قالب سفالي را داخل آب زنجاب كنيم تا در هنگام بتنریزی آب بتن را نمكد.
بعد از سخت شدن تيرچه آن را بايد چند روز در داخل آب گذاشت.
عرض تیرچهها 8 تا 12 سانتیمتر و ضخامت آنها معمولاً 4 سانتیمتر میباشد.
بلوك:
انواع بلوك در سقف تیرچهبلوک استفاده میشوند كه عبارتنداز:
- بلوك سيماني كه به دلیل وزن زياد بدترين گزينه است.
- بلوك سفالي
- بلوك يونوليتي.
همهی اين بلوك نقش قالب داشته و براي ايجاد سقف میباشند و هیچگونه باري را متحمل نمیشوند.
بلوك سفالي
ارتفاع بلوکها بين 10 تا 30 سانتیمتر میباشد كه در اجرا از ارتفاع 18 به بالا استفاده میشود. همچنين عرض بلوکها 20 سانتیمتر و طول آنها 40 تا 60 سانتیمتر میباشد ارتفاع بلوکها تابع ضخامت سقف میباشد.
ضخامت سقف (cm) |
ارتفاع بلوک (cm) |
25 |
18 |
30 |
22 |
35 |
26 |
40 |
30 |
هنگام استفاده از قالب سفالي براي ساخت تيرچه بهتر است از بلوك سفالي استفاده شود تا بعد از سفیدکاری در زير سقف سايه به جهت اختلاف رنگ تيرچه و بلوك به وجود نيايد.
ميلگرد ممان منفي:
اگر فرض شود كه تکیهگاه تيرچه گيردار است بايد در محل تکیهگاه ميلگردي جهت تحمل ممان منفي وجود داشته باشد. كه اين ميلگرد موسوم به ميلگرد ممان منفي میباشد.
محل ميلگرد ممان منفي:
در دو موردنیاز به ميلگرد ممان منفي میباشد كه طول و قطر آن را محاسبه تعيين میکند يك مورد زماني است كه دو عدد تيرچه به يك ميلگرد ختم شود. در اين صورت از ميلگردي به طول 2 تا 2.5 متر استفاده میشود و مورد ديگر ختم شدن به تير پيراموني میباشد كه در اين صورت ميلگرد ممان منفي بهصورت گونيا میباشد كه قسمت راست آن را روي میلگردهای فوقاني تيرچه و قسمت خمشدهی آن را در داخل آهنهای تير قرار میدهند. ميلگردهاي ممان منفي بايد توسط مفتول به ميلگردهاي سقف بسته شوند.
ميلگرد حرارتي:
اين ميلگردها بعد از كار گذاشتن بلوکها در جهت عمود بر تیرچهها به فاصله 25 تا 40 سانتیمتر با ميلگردهاي به قطر 6 يا 8 يا 10 درروی سقف بهمنظور كنترل تنشهای ناشي از افت بتن و تغيير درجه حرارت كار گذاشته میشود. با اين كار ترکخوردگی بتن در جهت عمود بر تیرچهها کاهشیافته و در راستاي عمود بر تيرچه پيوستگي سازهای برقرار میشود.
اين ميلگردها بايد با مفتول به ميلگردهاي سقف متصل شوند.
كلاف عرضي (شناژ مخفي ):
در نشريه 94 دفتر تحقيقات و معيارهاي فني آمده است كه بهتر است براي جلوگيري از پيچش تيرهاي T شكل و براي توزيع يكنواخت بار روي سقف تیرچهبلوک و همچنين در محلهایی كه بار منفرد موجود باشد كلاف عرض در جهت عمود بر تیرچهها اجرا شود.
طبق نشريه فوق در دهانههای بيشتر از 4 متر و بار زنده كمتر از 350 كيلوگرم بر مترمربع يك كلاف تعبيه میشود و حداقل سطح مقطع ميلگردهاي طولي تير كلاف نصف ميلگردهاي كششي تيرچه میباشد.
همچنين براي بار زنده بيش از 350 كيلوگرم بر مترمربع و دهانه 4 تا 7 متر 2 كلاف مياني و براي دهانههای بلندتر از 7 متر 3 كلاف مياني اجرا میشود. در اين حالت مقدار ميلگردهاي كلاف مياني برابر ميلگردهاي كششي تيرچه میباشد.
همچنين طبق نشريه 94 دفتر تحقيقات و معيارهاي فني حداقل قطر فولاد مصرفي در كلاف عرضي براي ميلگرد آجدار 6 میلیمتر و براي ميلگرد ساده 8 میلیمتر میباشد.
براي اجراي اين كلاف بعد از اتصال ميلگرد تحتاني كلاف به شبكه خرپايي و ميلگرد فوقاني كلاف به ميلگرد فوقاني
تيرچه، زير كلاف تختهای بهعنوان قالب گذاشته و بتنریزی میشود.
قلاب اتصال:
در صورت استفاده از سقف تیرچهبلوک در ساختمانهای اسكلت فلزي ميلگردهاي تيرچه روي نصف پهناي بال تيرها قرار میگیرند كه اين تکیهگاه در شرايط بار ثقلي كافي میباشد؛ اما در صورت اعمال بار جانبی اين تکیهگاه كه حدوداً بين 2 تا 3 سانتیمتر است كافي نخواهد بود لذا با استفاده از ميلگردي مانند شكل زير تيرچه را به تير اصلي متصل میکنیم در اين شكل فاصله d در حدود 40 تا 50 سانتیمتر است و طبق محاسبه تعيين میشود
زواياي X، B45 درجه میباشد و d مساوي عرض جان پل میباشد.
قلاب اتصال تيرچه به تير فلزي
مراحل اجراي سقف تیرچهبلوک:
-1 قالببندی بدنه خارجي تير
-2 اتصال تیرچهها به تير اصلي: در موقع اتصال تيرچه به تير اصلي بايد ميلگردهاي تيرچه لخت شده و روي پل قرار
بگيرند. همچنين بايد از جوش دادن ميلگردهاي تيرچه به تير اصلي خودداري كرد. بعد از قرارگيري ميلگردها روي
تير اصلي هنگام بتنریزی سقف روي اين ميلگردها را بتن سقف احاطه خواهد كرد.
-3 شمع بندي زير تیرچهها: شمع بندي تیرچهها به فواصل مشخص انجامشده و بهتر است شمع بندي بهگونهای باشد كه وسط تیرچهها در حدود 2 تا 3 سانتیمتر خيز معكوس داشته باشند. البته مقدار خيز معكوس بستگي به طول دهانه دارد.
شمع بندي سقف تیرچهبلوک با شمع فلزي
-4 قرار دادن بلوکها بين تیرچهها:
در صورت عبور کانالهای تأسیساتی بهتر است عرض كانال از يك بلوك تجاوز نكند. چنانچه اين امر محقق نشود تيرچه در آن محل قطع و ميلگردهاي تيرچه را در ميلگردهاي عرضي محل عبور كانال مهار میکنیم. بهتر است تيرچه در طبقات، مقابل هم قرار گيرند تا عبور لولهای تأسیساتی به سهولت انجام گيرد.
-5 كار گذاشتن ميلگردهاي ممان منفي:
بايد دقت نمود تا تیرچههاي دو طرف تير اصلي در يك راستا باشند تا بستن ميلگردهاي ممان منفي به سهولت انجام
گيرد و اگر چنين امري محقق نشد بايد براي هر تيرچه ميلگرد ممان منفي جداگانهای در نظر گرفت.
-6 كار گذاشتن ميلگردهاي حرارتي: ميلگردهاي حرارتي بايد بدون انحنا موضعي بوده و صاف باشند.
-7 بتنریزی و ويبره كردن بتن سقف:
قبل از بتنریزی بايد روي بلوکها را آبپاشی كرد تا سيراب شوند و آب بتن را نمکند همچنين بهتر است بتنریزی سقف در يك روز باشد و چنانچه اين كار محقق نشود بهتر است محل قطع بتن روي بلوکها باشد نه روي تيرها.
بتن سقف بايد ويبره شود و قبل از اینکه بتن کاملاً سفت شود توسط ماله سطح آن يكنواخت گردد
-8 عملآوری بتن سقف:
طبق نشريه 82 سازمان مديريت و برنامهریزی اجراي سقف تیرچهبلوک در مجاورت تيرهاي موازي تیرچهها به دو
صورت انجام میگیرد.
-1 در حالت اول در موازاي تيرها تيرچه قرار میگیرد. در اين صورت بار سقف به تير منتقل نشده و بار را تيرچه گرفته و منتقل میکند. اين حالت با پیشفرض پخش بار دال یکطرفه برنامه ETABS همخواني دارد.
حالتي از اجراي سقف در مجاورت تير فولادي
-2 در حالت دوم تيرچه در موازاي تير قرار نمیگیرد. در اين حالت بار سقف به تیر موازی تیرچهها نيز واردشده لذا در صورت استفاده از برنامه ETABS براي طراح سازه بايد بار اين تير بهصورت دستي وارد شود.
راهپلهها:
پله با توجه به مکانهای احداث و همچنين فضاي موجود براي احداث انواع مختلفي دارد كه متداولترین آنها پلههای رامپه يا پلههای دوطرفه با يك پاگرد میباشد.
براي ساخت اسكلت اين پلهها میتوان از پروفيل 14 يا 16 بهعنوان شمشيري استفاده كرد كه مؤکدا توصيه میشود در ساختمانهای تجاري يا مکانهای پر ازدحام پروفیلهای شمشيري طراحیشده و شماره آن تعيين گردد.
بعد از تعيين نمره شمشيري پله بايد توسط الگو (از جنس مقوا ) اقدام به خارج كردن قسمتي از شمشيري به شكل مثلث براي ايجاد قسمت افقي و قائم شمشيري كرد. درصورتیکه شمشيري پله شروع طبقه اول باشد يك قسمت مثلثي را از قسمت تحتاني شمشير و قسمت ديگر مثلثي از قسمت فوقاني شمشيري جدا میشود؛ و اگر شمشيري مربوط به پلههای غير از پلهی شروع باشد هر دو قسمت مثلثي را از قسمت تحتاني شمشيري جدا میکنیم.
بعد از برشکاری شمشيري، شمشيري را خم كرده تا قسمتهای افقي و قائم ايجاد شوند سپس اقدام به جوشكاري محل كرد و بعد از سنگزنی جوش اقدام به وصل ورق وصله كرده و آن را به شمشيري جوش میدهیم.
انواع شمشيري راهپله دوطرفه (ازنظر شيوه نصب):
در نصب شمشيري پله دو شيوه وجود دارد:
-1 درخود شمشيري پاگردها ایجادشده و یکسر شمشيري به تير موجود در سقف كه به دو ستون متصل است، وصل میشود و سر ديگر به تير نیمطبقه كه به دو ستون وصل شده، وصل میشود. در شمشيري پله فقط يك پاگرد ايجاد میشود و یکسر شمشيري به تير موجود در نیمطبقه كه وصل به دو ستون است متصل شده و سر ديگر شمشيري به تيري كه در سقف طبقه موجود است و در ابتداي پاگرد طبقه وصل به دو تير مياني راهپله كه به ستون وصل شدهاند وصل شده است.
بعد از اجراي اسكلت شمشیرهای پله اقدام به پوشش فضاي ما بين شمشیریها كرده كه اين كار را میتوان با سقف طاق ضربي انجام داد.
شمشيري پله و اتصال شمشيري به تير
اجراي كف و ارتفاع پله:
بعد از اجراي ديوارهاي كناري راهپله میتوان اقدام به گذاشتن كف و ارتفاع پلهها درروی پله كرد. براي انجام اين كار میتوان بعد از مشخص شدن تعداد و ارتفاع و كف پلهها با استفاده از متر و تراز اقدام به خط كردن ارتفاع و كف پلهها با گچ سفيد درروی ديوار كرد. كه از طريق آن میتوان كف و ارتفاع پلهها را نصب نمود. در موقع نصب كف پلهها معمولاً 2 تا 3 میلیمتر شيب براي شستشوي راحت پله میدهند (براي شستشوي راحت پله)
سیستمهای مقاوم در برابر بار جانبی (بادبند و ديوار برشي):
بادبند:
براي مقابله با نيروهاي جانبي (باد و زلزله) و مهار كردن آنها، در سازهها از بادبند استفاده میشود. درواقع در صورت به كار بردن يك شبكه بادبند در يك دهانه، بخشهای ديگر قاب با تكيه در آن پايداري خود را حفظ میکنند و درواقع نيروي زيادي لازم است تا با ايجاد تغيير طول اصلاح اعضاي بادبند تغيير زاويه در شبكه بادبندي ايجاد و سازه را تغيير شكل دهند...
بادبندها انواع مختلفي دارند كه نوع ضربدري آن متداولترین نوع آن است كه عملكرد خوبي نيز نسبت به ساير بادبندها دارد؛ اما ازلحاظ معماري محدوديت داشته و نمیتوان در دهانه بادبندي شده با مهاربند (بادبند )ضربدري بازشو ايجاد كرد براي رفع اين مشكل میتوان از انواع ديگر بادبند استفاده كرد.
در محل اتصال بادبند به گوشه تير و ستون و همچنين اتصال دو پروفيل بادبند به هم (محل تقاطع ) از صفحاتي بهمنظور تأمین طول جوش موردنیاز استفاده میشود.
اتصال بادبند به محل اتصال تير و ستون/اتصال بادبندها در محل تقاطع پروفیل هلي بادبند
بعد از اتصال پروفيل هاي دوبل به هم كه مابين آنها از لقمه به فواصل مشخص براي عملكرد يكپارچه و همچنين
جلوگيري از كمانش نیمرخها استفاده میشود و همچنين بعد از اتصال دو پروفيل متقاطع در بادبند ضربدري درروی زمين، كل سيستم بادبند يك دهانه را با جرثقيل يا با طناب بالابرده و در محلهای موردنظر كه صفحههای نصبشده در محل اتصال تير و ستون میباشند نگهداشته و جوش به طول موردنظر را میدهند.
گذاشتن لقمه مابين پروفیلهای دوبل بادبند
ديوار برشي:
يكي ديگر از سیستمهای مناسب براي مقابله با نيروهاي جانبي سيستم ديوار برشي میباشد. دليل نامگذاری اين ديوارها به ديوار برشي ازآنجهت است كه قسمت عمده برش ناشي از نيروهاي جانبي را جذب و منتقل میکنند. اين دیوارها را میتوان ازنظر نسبت ارتفاع به طول و همچنين ازلحاظ شكل تقسیمبندی كرد. ازلحاظ نسبت ارتفاع به طول اين ديوارها به ديوار برشي كوتاه و بلند تقسيم میشوند. اگر نسبت ارتفاع به طول ديوار كمتر از 2 يا 3 باشد اين ديوار، ديوار برشي كوتاه است. دیوارهای برشي كوتاه در برابر خمش برخلاف برش از مقاومت بيشتري برخوردارند و اگر نسبت ارتفاع به طول ديوار زياد باشد عملكرد ديوار مانند تير طرهای عميق میباشد؛ و در آن خمش از برش از اهميت بهمراتب بيشتري برخوردار است.
ازنظر شكل اين ديوارها بهصورت بالدار و غير بالدار تقسيم میشوند مقاطع بالدار از پايداري و شکلپذیری بيشتري نسبت
به مقاطع بدون بال برخوردار هستند. ازاینجهت توصيه میشود از مقاطع بالدار استفاده شود.
در ضمن ديوارهاي برشي هم بهصورت دوبعدی ( تیغهای) يعني در يك راستا و هم بهصورت سهبعدی يعني در دو راستا اجرا میشوند.
موقعيت ديوار برشي در پلان:
موقعيت ديوارهاي برشي در پلان همانند بادبندها بايد بهگونهای باشد كه تا حد امكان مركز جرم طبقات بر مركز سفتي آنها نزديك باشد. علاوه بر اين موضوع ديوارهاي برشي نبايد بهصورت همگرا باشند زيرا در اين صورت در مقابل حركات پيچشي زمين مقاومت خوبي نخواهند داشت.
اجراي ستون فولادي در مجاورت ديوار برشي:
ستون فولادي مجاور ديوار برشي به دو صورت اجرا میشود.
اجراي ستون بهصورت غير مدفون در ديوار برشي:
در يك نوع اين روش، ستون فولادي در كنار ديوار برشي اجرا میشود و براي انتقال مناسب برش بين ديوار و ستون
فولادي از برش گیر كه روي ستون اجرا میشود استفاده میشود.
اجراي ديوار برشي به شكل ذکرشده در فوق ازلحاظ اجرايي ساده میباشد ولي معايبي به شرح زير نيز دارد.
-1 مقطع ستون فولادي و ابعاد كف ستونها و تعداد بولتها افزايش مییابد و غیراقتصادی میشود.
-2 اين نوع شيوه اجرا را نمیتوان در نرمافزار طراحي كرد.
در نوع ديگر اين روش كه در پروژههای مقاومسازی اجرا میشود ما بين ستون و ديوار از مواد تراكم پذير جهت عدم تداخل عملكرد ديوار برشي و ستون استفاده میشود. در اين روش مقطع ستون بهطور غیراقتصادی افزايش نمییابد. از محدودیتهای اين روش اين است كه نمیتوان ديوارهاي برشي سهبعدی را مطابق اين روش اجرا كرد و اين روش منحصر ديوارهاي برشي دوبعدی میباشد.
اجراي ستون بهصورت مدفون در ديوار برشي:
در اين روش ستون فولادي داخل بتن ديوار برشي قرار میگیرد. به دليل اينكه ابعاد ستون فولادي مدفون در بتن
كوچك میباشد. ابعاد آن بايد بهگونهای اختيار شود كه امكان اجراي اتصال مناسب تيرهاي متصل به ستون فراهم گردد.
براي انتقال مناسب برش ميان ديوار و ستون فولادي بايد از برش گیرهایی كه متصل به ستون است استفاده شود.
در مواقعي كه احتمال جدايي ديوار از ستون فولادي تحت اثر بارهاي لرزهای شديد وجود دارد در ديوارهاي با شکلپذیری متوسط و زياد فولاد عرضي اجزاء مرزي بايد بهاندازه دو برابر بعد جزء مرزي در راستاي ديوار در داخل ديوار ادامه يابد.
مسائل مربوط به تير فولادي مدفون در بتن:
تا حد امكان از وجود تير در داخل ديوار برشي به دلیل ضخامت كم ديوار كه موجب قطع بتنریزی میشود بايد خودداري كرد. در صورت استفاده از تير در داخل ديوار برشي بايد از مقطع كوچك كه در بالا و پايين برش گیر به آن متصل شده استفاده كرد.
بهتر است جهت تیرچهها موازي ديوار برشي باشند در غير اين صورت ازلحاظ اجرايي بهتر است كه تير داخل ديوار اجرا شود و تیرچهها به تير مدفون متصل شوند.
در صورت اتصال شمشيري به ديوار برشي بايد درروی ديوار برشي صفحات فولادي كه با آرماتور به ديوار متصل مي
شود نصب شوند.
دو نوع اتصال سبك و سنگين در زير نشان داده میشود كه در نوع سبك ورق اتصال قبل از بتنریزی در پشت قالب كار گذاشته میشود و در نوع سنگين آن میتوان بولتها را قبل از بتنریزی در محل خود قرارداد و اتصال صفحه به بولت را بعد از بتنریزی انجام داد.
اتصال سبک و سنگين جهت اتصال شمشيري به ديوار برشي
حالتهای آرماتور گذاري ديوار برشي:
سه حالت در آرماتور گذاري ديوار برشي وجود دارد:
حالت اول كه سادهترین حالت آرماتور گذاری میباشد. كه داراي بيشترين کاربرد نسبت به حالتهای ديگر است.
حالت دوم كه ازنظر مقاومت بهتر از حالت اول است ولي كمتر از حالت اول استفاده میشود.
حالت سوم كه ازنظر مقاومت بهتر از حالتهای اول و دوم است ولي كمتر از حالتهای اول و دوم مورداستفاده قرار میگیرد.
آرماتورهاي ديوار برشي:
در ديوار برشي چند نوع آرماتور وجود دارند:
-1 سفره فولادهاي قائم و افقي كه بهطور يكنواخت در تمام سطح مقطع قرار میگیرند و مقدار حداقل آن بر اساس آئیننامه صرفنظر از تلاش برش وارد بر آن برابر 0.0025 برابر سطح مقطع ديوار در هر دو جهت میباشد. شبکهی آرماتورهاي افقي و قائم در دو رديف قرار میگیرند ولي در مواردي كه ضخامت ديوار كم است از اين شبكه در يك رديف استفاده میشود بهتر است سفره ميلگردهاي افقي ديوار در بيرون (نزديك به قالب) و سفره ميلگردهاي قائم در داخل حجم ديوار قرار بگيرند.
-2 آرماتورهاي خمشي كه بهتر است تا حد امكان بهصورت متمركز در دو انتهاي ديوار قرار بگيرند. در اغلب موارد
آرماتورهاي خمشي بهصورت متمركز در دو انتهاي كار گذاشته نشده و به دليل مشكلات اجرايي بهطور يكنواخت در طول ديوار كار گذاشته میشود كه در اين صورت آرماتورهای قائم آرماتورهاي خمشي ديوار برشي هستند.
بازشو در ديوار برشي:
در بعضي موارد به دليل مسائل معماري اقدام به ايجاد بازشو (ديوار يا پنجره ) در داخل ديوار برشي میکنیم درصورتیکه ابعاد بازشو كوچك باشد معمولاً اثر قابلتوجهی بر ديوار نمیگذارد اما اگر ابعاد بازشو بزرگ اختيار شود اثر قابلتوجهی روي ديوار میگذارد. دو قسمت ديوار برشي اطراف بازشو توسط تير همبند به هم متصل میشوند اين تير باعث عملكرد يكپارچه ديوار میشود. در دو حالت اشارهشده در فوق (بازشو با ابعاد کوچک و بزرگ) بايد اطراف بازشو با آرماتور گذاري تقويت شود. در حالتي كه بازشو كوچك میباشد معمولاً ا تا 1.5 برابر فولاد عرضي قطعشده در محل بازشو در طرفين و بالا و پايين بازشو ميلگرد قرار داده میشود و در گوشههای بازشو بهمنظور جلوگيري از بروز ترکهایی كه معمولاً از گوشهها شروع حداقل دو ميلگرد مورب با قطر 16 میلیمتر قرار داده میشود.
در حالت دوم (بازشو با ابعاد بزرگ) در هر سمت بازشو يك دسته از ميلگردهاي متمركز قرار میدهد و نيازي بهپیش بيني آرماتور ديگري در لبههای قائم بازشو نيست ولي در بالا و پايين بازشوها بايد ميلگرد كافي براي تأمین عملكرد مطلوب قطعاتي كه قسمتهای مختلف ديوار را به هم مرتبط میکند (تير همبند) قرار داده شود. بهعلاوه بجاي قرار دادن آرماتورهاي مورب در گوشهها ارجح آن است كه دودسته آرماتور قطري كه با تنگ به همبسته شده و بهصورت ضربدري میباشد و عملكرد آن مانند بادبند ضربدري است در قطعات واسط (تير همبند ) پیشبینی شود.
اين آرماتورها بايد بهاندازه 1.5 برابر طول مهاري از گوشههای بازشو ادامه يابد
كرسي چيني و بلوكاژ:
به اختلاف ارتفاعي كه كف ساختمان با كف محيط خارج دارد كرسي چيني میگویند كه با مصالحي مانند آجر يا سنگ اجرا میشود و عرضي آن بستگي به ارتفاع آن دارد يعني عرضي كرسي چيني بايد بهگونهای باشد كه بتواند فشارهاي جانبي ناشي از مصالحي كه پشت كرسي چيني است را تحمل كند و عرض آن بايد مقداري بيشتر از ديوار روي آن باشد.
دلايل اجراي كرسي چيني:
معمولاً كرسي چيني به سه علت زير اجرا میشود.
-1 تمايل انسان براي زندگي در سطحي بالاتر از كف طبيعي زمين به دليل احساس امنيت.
-2 جلوگيري از ورود برف و باران و برگ و خاشاك و غيره به داخل ساختمان.
-3 به دلیل امكان مسطح اجرا كردن كف ساختمان در زمینهای شیبدار
بعد از كرسي چيني داخل محدوده كرسي چيني را با مصالحي مانند سنگهای قلوهای درشت و ريز پر میکنند كه اين امر را بلوكاژ میگویند كه قطر اين سنگها از پايين به بالا كاهش مییابد.
اجراي بلوكاژ به دليل جلوگيري از نفوذ رطوبت به كف ساختمان میباشد كه با توجه به وجود فضاهاي خالي در مصالح بلوكاژ اين امر محقق میشود. مصالح بلوكاژ را روي خاك كوبيده شده كه براي جلوگيري از نشست كوبيده شده است اجرا میکنند.
اجراي تير كنسول (طره ):
براي ايجاد پیشآمدگی در سازهها از تيرهاي كنسول استفاده میشود.
براي ايجاد تير كنسول در سازههای اسكلت فلزي چند روش وجود دارد:
اجراي تير كنسول بااتصال گيردار:
در اين روش تير كنسول بهصورت گيردار به ستون اتصال مییابد اين روش معايب و محاسني را به شرح زير دارد.
محاسن اجراي تير كنسول بااتصال گيردار:
-1 ازنظر معماري محدوديت نداشته (زمانی که پیشآمدگی از طرفين باز باشد)
معايب اجراي تير كنسول بااتصال گيردار:
-1 اتصال گيردار اتصال حساسي ازنظر جوشكاري میباشد و میتواند بهخصوص در مواقع زلزله پايداري خود را از دست بدهد.
-2 به سبب انتقال لنگر از تير به ستون مقطع ستون بزرگشده و گاه ممكن است مقاطع بالايي ستون از مقاطع پاييني ستون بزرگشده كه بايد ازلحاظ اجرايي مقطع پايين را بزرگتر يا مساوي مقطع بالا اجرا كرد كه اين امر نيز غیراقتصادی خواهد بود.
اين روش به سبب حجم زياد جوشكاري و حساسيت جوشها معمولاً توصيه نمیشود.
اجراي دستك بااتصال گيردار
اجراي تير كنسول با دستك زانويي:
در اين روش زير تير كنسول به دليل پايدار كردن تير كنسول از دستکهایی به زاویه معمولاً 45 درجه استفاده میشود اين روش نيز معايب و محاسني به شرح زير دارد:
محاسن اجراي تير كنسول با دستك زانويي:
-1 به دليل پايداري تير كنسول توسط دستك میتوان تير كنسول را بهطور مفصلي ايجاد كرد و خود حساسيت اتصال را كم میکند.
-2 میتوان تير كنسول با طول بيشتر نسبت به اجراي تير بااتصال گيردار اجرا كرد.
-3 مهار حرکتهای آزاد نوك تير كنسول در موقع زلزله و ساير بارها
معايب اجراي تير كنسول با دستك زانويي:
-1 ايجاد محدوديت ازنظر معماري در صورت ايجاد كنسول كه از طرف اجراي دستك باز است.
-2 ايجاد لنگر در ارتفاع ستون كه مقدار اين لنگر با مقدار لنگر منتقلشده از تير كنسول بهصورت گيردار ایجادشده يكي است.
در اين روش به دليل سر گیر بودن سمتي كه دستك اجراشده در موقعي كه سمت اجراي دستك باز است (ديوار اجرا نمیشود ) دستك بهصورت كششي اجرا میشود.
اجراي دستك زانويي
اجراي تير كنسول با دستك قطري:
در اين روش براي ايجاد پايداري تير كنسول از دستك قطري استفاده میشود اين روش نيز داراي معايب و محاسني به شرح زير میباشد.
محاسن اجراي تير كنسول با دستك قطري:
-1 امكان اجراي تير كنسول با اتصال مفصلي
-2 وارد نكردن لنگر در ارتفاع ستون و عدم افزايش مقطع
-3 امكان اجراي دستك با طول بيشتر نسبت به حالت كنسول با اتصال گيردار
-4 مهار كردن حرکتهای آزاد (خير ) نوك تير كنسول در موقع زلزله و ساير بارها
محاسن اجراي تير كنسول با دستك قطري:
-1 ايجاد محدود ازنظر معماري در صورت وجود فضاي باز در سمت اجراي دستك اجراي اين دستك بهتر است به علت بيشتر بودن عدد لاغري مجاز اعضاي كشش نسبت به اعضاي فشاري بهصورت كششي باشد زيرا منجر به استفاده از مقاطع با سطح مقطع كوچك خواهد شد. البته تير كنسول در راز بام به علت نبود ستون در سمت فوقاني بهصورت فشاري اجرا میشود.
اجراي تير كنسول با دستك k
اجراي اين دستك نيز به دلیل پايدار كردن تير كنسول كه با اتصال مفصلي به ستون متصل شده میباشد. در يك طبقه اين دستکها بهصورت دوتايي اجراشده و بايد دو دستك در يك نقطه به هم برسند تا نيروهاي افقي هم را خنثي و نيروي قائم را به ستون منتقل كنند. اين شيوه اجرا نيز داراي محاسن و معايبي میباشد:
محاسن اجراي تير كنسول با دستك k
-1 امكان ايجاد تير كنسول با اتصال مفصلي فراهم میشود.
-2 مهار کردن حركات آزاد تکتیر كنسول تحت بارهاي زلزله و ساير بارها
-3 اجراي دستك در طبقات بهطوری در ميان
-4 نسبت به اجراي تير كنسول با پروفيل قطري نياز به پروفيل كمتري دارد.
محاسن اجراي تير كنسول با دستك k
-1 مناسب نبودن براي استوانکهای بلند.
-2 ايجاد محدوديت ازنظر معماري در سمت اجراي دستك در صورت باز بودن فضا در سمت دستك
K اجراي دستك
اجراي تير كنسول با اتصال خورجینی:
در اين شيوه شاهتیر كه بهصورت اتصال خورجيني میباشد از دو طرف ستون رد شده پیشآمدگی در سازه را به وجود میآورد.
شاهتیر در محل اتصال به ستون از هر طرف توسط دونبشي در بالا و پايين مهار میشود.
اين روش نيز معايب و محاسني به شرح زير دارد:
محاسن اجراي تير كنسول با اتصال خورجینی:
-1 به دليل مفصلي بودن اتصال لنگري به ستون منتقل نشده و سبب افزايش مقطع نمیشود.
-2 به دليل ممتد بودن ازنظر پايداري و تغيير مکانهای قائم وضعيت خوبي دارد.
-3 اجراي ساده اتصال خورجيني
-4 عدم هزينه اضافي براي خريد پروفیلهای دستکها
-5 عدم ايجاد محدوديت ازنظر معماري
معايب اجراي تير كنسول با اتصال خورجینی:
-1 عدم رفتار مناسب اين اتصال در زلزله
لازم به ذكر است اين تير بهصورت دوتايي اجرا میشود و در پيرامون سازه كه امكان اجراي اين تير بهصورت دوتايي نيست بهصورت تك به علت امكان افتادن و تخريب سازه در اثر بارهاي ديناميكي اجرا نشود.
درز انبساط:
موارد كاربرد درز انبساط:
درز انبساط در سازهها در موارد زير بهکاربرده میشود:
-1 براي جلوگيري از خرابیهای ناشي از انبساط و انقباض ساختمان بر اثر تغيير درجه حرارت
-2 جلوگيري از انتقال بار ساختمان قديمي مجاور به ساختماني كه جديد احداث شده است.
-3 براي جدا كردن ساختمانیهایی كه از چند بلوك تشكيل يافته است.
حداقل فاصله درز انبساط به نوع ساختمان – تعداد طبقات – مصالح مصرفي و همچنين آبوهوای محل احداث بستگي دارد.
در كليه ساختمانهای فلزي كه طول آنها بيش 50 متر است بايد در طول ساختمان درز انبساط پیشبینی شود كه در
ساختمانهای فلزي بدون پوشش محافظ حداكثر طول درز انبساط 50 متر و در ساختمانهای فلزي با پوشش محافظ حداكثر طول درز انبساط 100 متر میباشد.
فاصله درز انبساط بايد با مصالحي كه در انبساط ساختمان توليد مشكل نمیکند پر شود. لذا اين فاصله بايد با مواد ارتجاعي پر شود و از پر كردن اين فاصله با ملات و مصالح نباتي خودداري شود. در صورت وجود درز انبساط در محل ستون بايد در محل درز انبساط دو ستون بهطور مجزا و نزديك به هم ساخته شود.
همچنين براي آنكه آب باران در پشتبام از طريق درز انبساط وارد ساختمان نشود لازم است بام در قسمت درز انبساط با ديتيل مخصوصي اجرا شود.
لازم به ذكر است كه وجود درز انبساط زمینهایی كه به دليل تفاوت در مشخصات آنها و همچنين تفاوت در سطح آب زیرزمیني مناطق وسيع اختلاف نشست دارند باعث ترك نخوردن و عدم خرابي ساختمانهای و سازههای بزرگ میشود.
درز انقطاع:
در ساختمانهای با ارتفاع بيش از 4 طبقه يا بيش از 12 متر براي جلوگيري از خسارات ناشي از برخورد و ساختمان مجاور هم و يا كاهش خرابي ساختمانهای مجاور هم در اثر اعمال نيروهاي جانبي اقدم به ايجاد درز انقطاع در فصل مشترك دو ساختمان مجاور با حداقل عرض 1.100 ارتفاع ساختمان از روي شالوده میباشد فاصله درز انقطاع را میتوان با موادی كه در هنگام اعمال نيروهاي جانبي بهآسانی خرد میشوند پر كرد.
حفاظت از سازههای اسكلت فلزي در مقابل خوردگي:
خوردگي به زنگ زدن فلزات اطلاق میشود. مقابله با خوردگي در بنادر و يا مناطقي كه رطوبت هواي بالا دارند از اهميت ویژهای برخوردار است.
رطوبت باعث ايجاد دو مشكل در فولاد میشود.
-1 خوردگي باعث تورم يا افزايش حجم فولاد شده كه در سازههای بتنآرمه باعث ترك خوردن بتن قسمت اثر
فشارهاي داخلي میشود.
-2 فلز به دليل خوردگي يا زنگ زدن به دليل تماس با رطوبت ضعيف میشود خوردگي گاه باعث ايجاد سوراخ شده كه نوعي حمله موضعي خوردگي میباشد كه در آن نقطه خوردگي از ساير نقاط بيشتر میباشد.
همچنين فولاد تحت خوردگیهای شديد دچار ترکهای زير موضعي میشوند كه اين ترکها باعث كاهش سطح مقطع عضو خواهند شد.
روشهای حفاظت فولاد:
رنگآمیزی:
براي حفاظت فولاد از خوردگي میتوان از رنگهایی كه به رنگ ضد رنگ معروفاند استفاده كرد.
قبل از رنگآمیزی فولاد بايد به سطح آنها کاملاً خشك شود و سطح آنها از هرگونه آلودگي و خوردگي به كمك بر
سيمي دستي و يا ماسه پاشي عاري كرد.
همچنين قسمتهایی كه جوشكاري میشوند تا فاصله مناسب از محل جوش و همچنين نواحي مدفون در بتن نبايد رنگآمیزی شوند لازم به ذكر است كه قسمتهای جوش شده بايد بعد از جوشكاري رنگآمیزی شوند.
رنگآمیزی در هواي يخبندان و يا هنگامیکه رطوبت باعث ايجاد شبنم سطح فولاد میشود بايد خودداري شوند.
در محلهای كه حفاظت از خوردگي اهميت خاصي دارد يا محل لبهها يا درزها كه رنگ كمتري نفوذ میکند بايد رنگآمیزی در دولایه انجام پذيرد.
پوششهای قيري:
يكي ديگر از محافظهای فولاد پوششهای قيري میباشد كه حداقل در سه لايه اجرا میشود اين پوششها در محلهایی كه در معرض تابش مستقيم خورشيد قرار دارند مناسب نبوده و درروی آن ترکهایی ايجاد میشود كه براي كاهش اين ترکها میتوان از يك لايه پوشش قيري آلومینیومدار استفاده كرد.
انواع ستون:
ستونها در دو نوع ساده و مركب میباشند كه نوع ساده آن از يك مقطع مجزا تشکیلشده و بهترين پروفيل نورد شده براي ستون تیرآهن بال پهن و يا قوطیهای مربع شكل میباشند چراکه ازنظر مقاومت بهتر از مقاطع ديگر عمل میکنند.
در نوع مركب ستون، ستون از اتصال چند پروفيل به يكديگر در حالتهای مختلف ايجاد میشود
انواع ستونهای مركب:
اين ستونها انواع مختلفي دارند كه عبارتنداز:
-1 ستونهای مركب جان پر كه از اتصال دو يا سه پروفيل يا با بدون ورق تقويتي تشكيل میشود. استفاده از اين پروفیلها يا به علت بزرگ بودن نيروهاي طراحي يا موجود نبودن و عدم توليد پروفیلهای متناسب باکار ازلحاظ جوابگو بودن در برابر تنشهای موجود در حالت بدون ورق تقويتي جوش متصلکننده پروفیلها يا بهصورت ممتد بود و يا بهصورت منقطع میباشند درصورتیکه جوش بهصورت منقطع باشد و نيازي به جوش ممتد نباشد ضوابط زير در مورد آنها رعايت شود.
-1 حداكثر فاصله بين طولهای جوش 60 سانتیمتر باشد.
-2 طول جوش ابتدايي و انتهايي ستون بايد برابر بزرگترین عرض مقطع باشد.
-3 طول جوش نبايد از 4 برابر بعد جوش يا 40 میلیمتر كمتر باشد.
4- در زياد شكاف ميان دو پروفيل نبايد از 1.5 میلیمتر تجاوز كند در صورت كه اين شكاف بيش از 1.5 میلیمتر و کمتر از 6 میلیمتر باشد بايد اين شكاف با مصالح پرکننده مناسب مانند تیغههای فولادي باضخامت ثابت پر شود.
در حالت با ورق تقويتي فاصله جوش نمائي منقطع نبايد از 30 سانتیمتر تجاوز كند اگر اين اندازه در فولادهای معمولي 22 برابر ضخامت ورق اتصال است. البته میتوان بهصورت جوش سراسر نيز اجرا كرد و جوش منقطع نيز بهصورت یکدرمیان يا مقابل هم در دو طرف ورق اجرا میشود.
ستون مركب جان پر
-2 ستونهای مركب مشبك:
در اين ستونها دو پروفيل بافاصله نسبت به هم قرار گرفته و توسط بستهای اتصال (قيد ) به هم متصل میشوند.
براي افزايش مقاومت ستون میتوان دو كار انجام داد.
-1 افزايش سطح مقطع
-2 افزايش شعاع ژيراسيون
در ستونهای بلند كه با افزايش لاغري تنش مجاز ستون بهشدت كم میشود با افزايش سطح مقطع اثر قابلتوجهی روي مقاومت فشاري نگذاشته لذا افزايش سطح مقطع باعث سنگيني و غیراقتصادی شدن طرح میشود لذا در اين موارد از شعاع ژاسيون مقطع را افزايش میدهیم و براي اين كار از مقاطع مركب مشبك استفاده میشود.
انواع قيدها يا بستهای اتصال عبارتنداز:
-1 قيد افقي
-2 قيد مورب و افقي
-3 قيد مورب مضاعف
-4 قيد مورب تك
-5 ورق مشبك
متداولترین ستون در ايران ستون مركبي است كه توسط قيدهاي افقي يا قيدهاي چپ و راست يا قيد مورب تك به هم وصل شدهاند. در اروپا نيز ستونهای مشبك بهخصوص با قيدهاي افقي رواج بيشتري دارد. البته قيدهاي چپ و راست داراي مقاومت بيشتري نسبت به قيدهاي افقي دارند
ضوابط مربوط به ستونهای مركب با قيدهاي اتصال:
-1 ابعاد وصله يا بست افقي ستون كمتر از مقادير زير نباشد
-2 طول وصله حداقل به فاصله مركز تا مركز و پروفيل باشد. عرض وصله از 42 درصد طول آن كمتر نباشد. ضخامت وصله از 1.35 طول آن كمتر نباشد.
-3 در اطراف كليه وصلهها و در سطح تماس با بال نیمرخها عمل جوشكاري انجام گيرد و مجموع طول خط جوش در هر طرف صفه نبايد از طول صفحه كمتر باشد.
-4 در قسمت انتهايي ستون بايد حتماً از ورق حداقل برابر عرض ستون استفاده كرد تا علاوه بر تقويت پايه تا محل
مناسبي براي اتصال بادبندها فلزي به ستون به وجود آيد.
-5 در محل اتصال تير يا پل به ستون لازم است قبلاً ورق تقويتي به ابعاد كافي روي بالهای ستون جوش شود در ضمن يادآور میشود كه در موقع جوشكاري بايد جوشكاري به شیوهای باشد كه در پروفیلهای ستون پيچش اتفاق نيفتد.
طويل كردن ستونها:
بهتر است تا حد امكان نياز به اجراي وصله نباشد اما در ساختمانهایی كه ارتفاع آن از 12 متر بيشتر است اين امر امکانپذیر نيست براي وصله كرئن دو پروفيل ابتدا سطح تماس دو پروفيل را سنگ زده و گونيا میکنیم و درصورتیکه نمره دو پروفيل متفاوت باشد اين ميزان تفاوت را با گذاردن صفحات لقمه در بر ستون فوقاني میتوان جبران كرد سپس اقدام به گذاردن صفحه وصله كرد و جوشكاري را انجام میدهیم درصورتیکه اختلاف نمره بیشازحد باشد و قسمت بزرگي از سطح آنها در تماس باهم نباشد اقدام به گذاردن صفحه تقسيم فشار افقي میکنیم اين صفحه بايد ضخيم باشد تا بتواند بدون تغيير شكل زياد عمل تقسيم فشار را بهخوبی انجام دهد.
لازم به ذكر است در عمل نمره تيرآهن را تغيير نداده و ميزان تفاوت نمره پروفیلها را با نصب ورق تقويتي جبران مي
كنند.
منابع:
-1 اجزاء ساختمان و ساختمان/تألیف: سياوش كباري
-2 آموزش نقشه كشي مهارت درجه 2
-3 سازه هاي اسكلت فلزي/كتاب درسي مقطع سوم هنرستان
-4 طراحي سازه هاي فولادي/تاليف: شاپور طاحوني
-5 تحليل و طراحي سازه هاي فولادي بر مبناي مقررات ملي/ تاليف: مهدي هادي زاده و علي سيفي__